محمد دشتى

 پيش گفتار"راه رسيدن به وحدت آشنائى و عمل به سنت پيامبر

ويژگيهاى غدير خم"ويژگيهاى غدير خم

غدير و آشكار شدن توطئه هاى پنهان"  غدير و آشكار شدن توطئه هاى پنهان

غدير و آشكار شدن توطئه ها" غدير و آشكار شدن توطئه ها

متن عهدنامه و طومار نوشته شده"  متن عهدنامه و طومار نوشته شده


واقع نگرى پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) پس از حماسه غدير

واقع نگرى پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) پس از حماسه غدير
ارزيابى صحيح واقعيت هاى موجود
پيامبر و احتياطهاى اساسى
1 - تدارك لشكر اسامه
2 - داستان قلم و دوات
3 - سخنرانيها و هشدارها
4 - جلوگيرى از نقشه هاى سياسى
كودتاى سقيفه
دين اسلام آنگونه كه خداوند بزرگ وعده داده بود، رونق گرفت ، و گسترش ‍ يافت ، و مبانى اعتقادى آن تكميل گرديد، و مراحل نهائى آن با اعلام ولايت حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) و بيعت عمومى مسلمانان سراسر بلاد اسلامى ، تحقق يافت .
و رسالت و نبوت پيامبر خاتم (صلى الله عليه و آله و سلم ) با سامان يافتن امامت و ولايت ، در تداوم اسلام ناب ، و تداوم رهبرى امامان معصوم عليهم السلام به بار نشست ، و ره آورد آن در عينيت جامعه اسلامى چشمگير شد.
و آنگاه مخالفت مخالفان ، و توطئه هاى منافقان ، و كينه توزيهاى معاندان بجائى نرسيد و با نزول فرشته وحى ، و افشاگريهاى لازم ، و امدادهاى الهى ، همه دشمنى ها و خطرات احتمالى برطرف شد.
و ترور نافرجام ، چهره واقعى مخالفان را افشاء كرد.
و تشكل هاى منافقانه فروپاشيد، و نتوانست حركت ارتجاعى خطرناكى داشته باشد
و تحركات موزيانه جمعى كه در بدر و احد شكست خوردند. و امروز پس از غديرخم به نوشتن طومار و عهدنامه ننگين روى آوردند بجائى نرسيد، كه ناچار شدند آن را بدست ابوعبيد جراح بسپارند و در مكان مشخصى در كعبه دفن كنند.
چون رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به اينگونه طومار نويسى ها، و دسته بنديهاى منافقانه ، اشاره كرده بود و به نويسنده و امضاء كننده آن نفرين كرد، و به مسلمانان حاضر در صحنه غديرخم هشدار داد كه مراقب باشند.
هرچه بود بعثت و هجرت به خوبى سامان يافت .
و انواع تهاجمات دشمنان شرق و غرب ، با فداكارى ياران پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و مديريت عالى آن بزرگ پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و فرود آمدن امدادهاى الهى برطرف گرديد، و اءساس اسلام حفظ شد.
و قرآن كريم به تدريج نازل و دستورالعمل كامل دين نوشته شد.
ملت اسلام پديد آمد، و حكومت اسلامى تحقق يافت .
و ارزشهاى اخلاقى در زندگى فردى و اجتماعى حاكم گرديد، و آداب و رسوم جاهليت رسوا و از صحنه زندگى مردم رخت بر بست .
و مسئله مهم تداوم رهبرى ، و تداوم اسلام رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در غدير خم ، به امر الهى حل شده به بهترين شكلى معرفى و اعلام گرديد، و با ابلاغ ولايت و تحقق بيعت عمومى مردم با على (عليه السلام ) دين به كمال رسيد و راه كفر و ايمان ، مؤ من و منافق ، شناسائى و از يكديگر فاصله گرفت .
و آيه اكمال دين و اتمام نعمت هاى الهى را فرشته وحى فرود آورد كه حماسه غدير را رنگ جاودانه زد.(22)
و دوران رسالت پيامبر خاتم (صلى الله عليه و آله و سلم ) به خوبى و سلامت ، سپرى شد گرچه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نگران آينده است .
و حوادث آينده را به روشنى مى نگرد، و راه حل ارائه مى فرمايد:
به على (عليه السلام ) علم و آگاهى مى دهد، آمادگى مى بخشد كه چگونه با انواع مشكلات و سختى ها مبارزه كند، چگونه ناكثين و مارقين و قاسطين را هدايت كند و از سر راه مسلمين بردارد.
و گاهى نيز با ياد مظلموميت هاى على (عليه السلام ) و اهل بيت پاكش ، اشك مى ريخت ، و اظهار نگرانى مى فرمود. اما سرانجام رهنمود مى داد كه :
مسئله مهم حفظ اساس اسلام است .
آنچه كه بر امامان معصوم عليهم السلام واجب است انجام وظيفه ، و عمل به مسئوليت هاست .
كه بايد با انواع درايت و مديريت و صبر و فداكارى و شهادت طلبى و خود گذشتگى ، اءساس دين را حفظ نمود، و از همه چيز گذشت ، و به همه چيز پشت پا زد.
ارزيابى واقعيت هاى موجود
رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى ديد كه اسلام در حال گسترش ، و مخالفان در حال تصميم گيرى هستند، و مى دانست :
همه آنها كه در اطراف او گرد آمدند، و در صفهاى جماعت نماز حاضر مى شوند، كسانى هستند كه در حال سلامت شعارها مى دهند و در روز حادثه مى گريزند.
و همه را مى شناخت كه :
جمعى منافق نفوذى و منتظر فرصت مى باشند.
گروهى قدرت طلب و بى تقوا در همه جا كمين كرده اند.
و بعضى از حد خورده ها، خانواده هاى اعدامى ، صدمه ديدگان نبردهاى سرنوشت ساز، هنوز هم اميدوارند تا انتقام گيرند، و به دنبال زمينه هاى مناسب هستند.
نام تك تك آنها را مى دانست .
و به اصحاب مورد اعتماد و رازدار خود آنها را شناساند.
آنها را زير نظر داشت ، و با كمك فرشته وحى اخبار درونى آنها را مى شناخت ، و هر جا كه لازم بود نقشه ها و طرح هاى شيطانى آنها را افشاء مى كرد، و به مسلمين آگاهى لازم مى داد، و جامعه اسلامى را واكسينه مى كرد.
و چون واقعيت هاى موجود در جامعه و امت اسلامى را به خوبى مى شناخت از هر گونه اقدام شتاب زده اى پرهيز مى فرمود، و سعى در هدايت مخالفان داشت .
و با انواع روشهاى ((امر به معروف و نهى از منكر)) آنان را به حق و ارزشهاى الهى رهنمون مى ساخت زيرا مى دانست كه :
الف - دشمنان اسلام فراوان و از هر طرف ممكن است تهاجم كنند.
ب - مسيلمه كذاب (پيامبر دروغين ) و لشكر او خطر سازند و بايد با آنها به نبرد پرداخت .
ج - يهود شكست خورده در فكر انتقام يا نفوذ است .
د - ديگر ملل و اقوام منزوى شده منتظر فرصت مناسب مى باشند.
ه‍- قريش شكست خورده به اين آسانى ها دست بردار نيست .
و - و ياران صادق ، و مؤ منان رازدار اندكند.
نه با آنها مى شود انواع مديريت هاى كشور پهناور اسلامى را اداره كرد، و نه مى توان با شمار اندك آنان به جنگ همه دشمنان رفت ، تهاجمات برون مرزى را پاسخ داد، و توطئه هاى درون مرزى را در هم شكست .
كه در خطبه حجة الوداع ، به هنگام معرفى ولايت ، به اين حقيقت تلخ اشاره فرمودند.
و از فراوانى دشمنان و مخالفان و دروغپردازان ، و اندك بودن شمار مؤ منان و پرهيزكارن ، دردآلود اعتراف كرد.
چه بايد كرد؟
انسان آزاد است و در پذيرش دين ، حق انتخاب دارد.
و انسان آزاد، با حق انتخاب ، و آزادى عمل ، اسير شيطان و نفس شده در خط هوا پرستى ها، قدرت طلبى ها، شهوت رانيها گرفتار مى آيد.
و تعداد ياران مؤ من و صادق اندك است .
هم بايد به تمام تهاجمات دشمنان داخلى و خارجى پاسخ داد، و هم بايد اءساس دين را حفظ كرد.
هم بايد وحدت امت اسلامى را سامان داد و هم بايد مسئله ولايت را در ميان انواع گرايشها و اغراض راستين و دروغين اعلام نمود و راءى هم گرفت .
هم بايد راه مستقيم الهى را معرفى كرد و هم ديگر خطوط انحرافى را شناساند
اگر بخواهد همه مردم را، تمام قبائل و احزاب سياسى را هماهنگ كند ناچار است بسيار خويشتن دار باشد، فداكارى كند، فراوان هدايت كند، و بسيار در هدايت دلها بكوشد.
حال كه از اقشار گوناگون گرد آمدند، و از قبائل متفاوت عرب به اسم اسلام بسيج شدند، و در لشكر اسلام حضور دارند، و با انواع گرايش ها شعار توحيد سر مى دهند، و در تمام جنگها حاضر مى شوند، چه مى شود كرد؟
اگر ولايت على (عليه السلام ) و اهل بيت عليهم السلام خود را مطرح نكند، مسئوليت الهى دارد، و اگر طرح كند، مشكل مخالفت ها، اعتراض ها، سرپيچى ها، توطئه ها رخ نشان مى دهد:
اگر در خط تصفيه مخالفان حركت كند، نمى تواند اهداف رسالت را تحقق بخشد كه او پيامبر رحمت ، و هدايت كننده انسانهاست و تازه در برابر تهاجمات با چه كسى به ميدان جنگ برود؟ و اگر مخالفان را تصفيه نكند، آزاد بگذارد، توطئه مى كنند، سمپاشى مى كنند، با جوسازيهاى دروغين انواع مشكلات را پديد مى آورند، به خانه ولايت تهاجم مى كنند، و كربلاها پديد مى آورند.
اينجاست كه صبر و انتظار در پيش مى گيرد.
از جبرئيل مى خواهد كه او را از اعلان ولايت على (عليه السلام ) معاف بدار.
و تا حجة الوداع صبر مى كند.
و در قالب صدها حديث و روايت و داستان و رهنمود، بگونه حساب شده اى على (عليه السلام ) و ويژگيهاى او را مى شناساند.
اتمام حجت مى كند، عقد اخوت با على (عليه السلام ) مى بندد، و در نبردهاى سخت افراد را مى آزمايد، مدعيان را ميدان مى دهد، وقتى نتوانستند، و ادعاى آنان رسوا شد، على (عليه السلام ) را مطرح مى كند تا نگويند:
ما هم مى توانستيم ، به ما ميدان ندادند (مانند جنگ خيبر و احزاب و ذات السلاسل )
بين ما و على (عليه السلام ) چه فرقى است ؟
بر همين اساس است كه در آخرين سفر حج خود، در معرفى امامت على (عليه السلام ) دچار ترس مى شود.
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) كه نمى ترسد، و در هيچ نبردى نترسيد، و در راه خدا هرگز دچار ترس و وحشت و شك و ترديد نشد.
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) از عواقب اين مسئله مى ترسد
مى ترسد كه حكم خدا را سبك بشمارند، و فرمان الهى در ولايت را نپذيرند، دست به اقداماتى بزنند كه آبروى نظام الهى به مخاطره افتد تا آنكه پيك وحى بشارت داد:
والله يعصمك من الناس
(خدا تو را از نقشه ها و توطئه هاى مردم نجات مى دهد.)
و با توجه به واقعيت هاى موجود:
به على (عليه السلام ) سفارش مى كند كه پس از او صبور و بردبار باشد.
در برابر تهاجمات و يورشها دست به شمشير نبرد، تلخى ها را تحمل كند.
و اهل بيت خود را به صبر و بردبارى و تحمل مصيبت ها دعوت مى كند.
تا اءساس دين سالم بماند، و نظارت رهبران معصوم عليهم السلام بر دين و امت اسلامى تداوم يابد.
تا تفسيرهاى صحيح مفاهيم قرآن را رواج دهد.
تا مكتب و ملت اسلام بدون پشتيبان نماند، و قرآن بدون پاسدار نباشد. امام على (عليه السلام ) در ارزيابى واقعيت هاى موجود در جامعه اسلامى فرمود كه :
فراءيت ان الصبر على هاتى اءحجى ، فصبرت و فى العين قذى و فى الحلق شجا اءرى تراثى نهبا.
(سرانجام ديدم صبر و بردبارى به خرد نزديكتر است ، پس صبر كردم در حالى كه خار در چشم و استخوان در گلويم فرو رفته بود، و مى ديدم كه ميراث مرا به يغما مى برند.)(23)
پيامبر و احتياطهاى اءساسى
اول = تدارك لشكر اسامة بن زيد
پس از غديرخم ، اوضاع مدينه مانند آرامش پس از طوفان بود
دوست و دشمن شناخته شدند
حركت هاى مذبوحانه رسوا شد
و مخالفان شكست خورده ، سخت در حال استتار، و تظاهر دوباره به دوستى و همدلى بودند، اما نتوانستند توطئه اى را سامان دهند، يا دست به تحركات مؤ ثر نظامى يا سياسى قابل توجهى بزنند.
اما رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) همواره با مديريت والاى سياسى ، نظامى هرگونه تحركى را زير نظر داشتند و در اين وضعيت استثنائى ، لشكرى را به رهبرى اءسامة بن زيد تدارك ديدند تا:
بنيه دفاعى مسلمين را تقويت كنند
دشمن را در هجوم به مرزهاى اسلام ترسانده از انجام هرگونه تحرك نظامى نااميد سازند.
و اقشار گوناگون جامعه اسلامى را با انواع گرايشها در اردوگاه بزرگ سربازان اسلام (24) گرد آورند كه در حال تمرين و آمادگى باشند، و فرصت تشكل هاى دروغين ، يا گردهمائى شيطانى نداشته باشند:
چون خبر تهاجم روميان به مدينه رسيده بود
و آنگاه شركت همگانى را در اين اردوگاه نظامى واجب شمرد
و به آنان كه سرباز زنند يا فرار كنند، يا به اردوگاه نروند، نفرين كرد و فرمود:
لعن الله من تخلف عن جيش اسامة
(خدا لعنت كند آنكس را كه از لشكر اسامه سرپيچى كند)
اسامة بن زيد ماءموريت داشت تا براى سركوبى روميان ، سپاه اسلام را رهبرى كند و تا سرزمين شام پيشروى كرده جلو تجاوزات دشمن را بگيرد.
گرچه اين اقدام باز دارنده براى وحدت نيروها، و بسيج رزمندگان ، و زنده نگهداشتن روحيه مقاومت ، در امت اسلامى بسيار مفيد بود، اما تشنگان قدرت كه بوسيله دخترانشان از حال شخصى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و بيمارى او آگاهى داشتند، از لشكر اسامه بيرون رفتند، و از اءمر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) سرپيچى نمودند، ابابكر و عمر و عثمان كه خود را نگران حال پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى دانستند به بهانه هاى مختلف از شركت در لشكر عظيم اسامة امتناع ورزيدند و در فكر بدست گرفتن قدرت بودند.(25)
دوم = داستان قلم و دوات :
آنها كه منتظر فرصت بودند و در انتظار بدست گرفتن قدرت روز شمارى مى كردند، با بهانه هاى مختلف حدود 16 روز از حركت لشكر اسامة بطرف روميان جلوگيرى كردند، و خود از فرمان اسامه سرپيچى كرده در مدينه حضور داشتند، و با شنيدن خبر شدت بيمارى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) با جمعى از بزرگان اصحاب خدمت آن حضرت رسيدند.
پيامبر اسلام دومين احتياط لازم را مطرح كرد، و فرمود:
((براى اينكه پس از من دچار اختلاف و تفرقه نشويد قلم و دواتى بياوريد تا چيزى در آن بنويسم كه پس از من گمراه نگرديد.))
شخصى هم بلند شد كه قلم و دوات بياورد.
اما عمر سكوت جلسه را شكست ، و حرمت محضر رسول خدا را ناديده گرفت و گفت :
((بيمارى بر او غلبه كرده ، قرآن ما را كافى است ))
مشاجره بين اصحاب بالا گرفت ، گروهى گفتند قلم و دوات بياوريد، و گروهى ديگر با همراهى عمر گفتند لازم نيست
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) از اختلاف و نزاع اصحاب در حضور خويش سخت ناراحت شد و فرمود:
((برخيزيد و خانه را ترك كنيد.))(26)
زيرا وقتى در حضور پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) شرمى نداشته باشند و مخالفت هاى خود را آشكار سازند طبيعى است كه به نامه نوشته شده نيز اعتنائى نخواهند كرد.
داستان قلم و دوات ، ماجراى شگرف و عبرت آموزى است كه بسيارى از مباحث مبهم تاريخ سياسى اسلام را آشكار مى سازد، و از قدرت طلبى ها، و سياست نفوذ و ضربه مخالفان ، پرده بر مى دارد، كه براى رسيدن به اهداف خويش هيچ اعتنائى به رسول خدا، و حرمت محضر او نمى كنند، اين محك سياسى ، و احتياط اءساسى از آن جهت مهم است كه :
پرده ها بايد در حضور رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بالا برود.
ماهيت گوناگون مدعيان ايمان و اسلام بايد آشكار شود.
و ماسكها بايد از چهره ها فرو افتد.
و ممانعت از آوردن قلم و دوات و سرپيچى از فرمان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) بايد در تاريخ ثبت گردد.
تا پويندگان راه هدايت دچار ترديد نشوند، و از دوروئى ها و نفاق پرهيز كنند و حق و باطل را بتوانند به روشنى بشناسند.
سوم = سخنرانيها و هشدارها
پس از حجة الوداع ، و تحقق بيعت عمومى مسلمين با على (عليه السلام ) و پيدايش توطئه ها و مخالفت ها، و سرپيچى از لشكر اءسامة بن زيد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) تحولات سياسى روز را با نظارت دقيق خود ارزيابى مى فرمود، و براى تحكيم امت اسلامى ، و تقويت مقام ولايت ، با آن همه ضعف و ناراحتى كه داشت به مسجد آمده سخنرانى مى كرد، به وحدت و همكارى سفارش مى فرمود، و از تفرقه و جدائى پرهيز مى داد، و از تحولات سياسى آينده ، و فتنه هاى گمراه كننده هشدار مى داد.
1 - هشدار از فتنه ها:
يك روز كه اخبار ناگوارى از مخالفت ها، و اظهار دشمنى ها نسبت به امام پس از خود حضرت على (عليه السلام ) را شنيد با اينكه تب شديدى داشت وارد مسجد شد، و با صدائى بلند كه از بيرون مسجد شنيده مى شد فرمود:
ايها الناس سعرت النار، و اقبلت الفتن كقطع الليل المظلم ، و انى والله ما تمسكون على بشى ء، انى لم احل الا ما احل القرآن ، و لم احرم الا ما حرم القرآن .
(اى مردم : آتش فتنه ها برافروخته شد، و فتنه ها مانند پاره هاى شب تاريك روى آورده ، و شما هيچ بهانه اى بر ضد من نداريد، همانا من چيزى را حلال نكردم جز آنكه قرآن حلال كرد، و حرام نكردم چيزى را مگر آنكه قرآن آن را تحريم كرد.)(27)
چون مى شنيد كه مى گفتند:
قرآن ما را كافى است .
چرا پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) داماد خود را به امامت برگزيد؟
2 - معرفى دو اصل جاودانه :
پس از طرح قلم و دوات ، و مخالفت عمر و طرفداران او در مجلس پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و آشكار شدن مخالفت ها با ولايت على (عليه السلام )، و ظهور كارشكنى ها، رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) در حالى كه سخت بيمار بود، دستى بر شانه على (عليه السلام ) و دست ديگر بر شانه ميمونه گذارده وارد مسجد شد، و در پاى منبر ايستاد، در حالى كه اشك در چشمان مردم حلقه زده بود و آخرين سفارشات پيامبر خدا را مى شنيدند، حديث معروف ((ثقلين )) را مطرح فرمود:
انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى
(من در ميان شما مردم دو چيز گرانبها مى گذارم يكى قرآن و ديگرى عترت من است .)(28)
3 - معرفى على و قرآن :
پس از آنكه مخالفان ولايت ، به بهانه حمايت از قرآن در حضور پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) دست به تفرقه و كارشكنى زدند، و خود را تنها مدافع قرآن جلوه دادند، تا با شعار حسبنا كتاب الله ، ولايت اهل بيت پيامبر را انكار كنند، و در پوششى از قرآن و اسلام ، مقاصد شوم خود را تحقق بخشند.
رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) به معرفى على (صلى الله عليه و آله و سلم ) و قرآن پرداخت ، تا راه هاى بهانه جوئى و عذر تراشى ها را مسدود سازد.
در يكى از روزهاى آخر زندگانى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) كه اصحاب و ياران فراوانى در اطراف بستر آن بزرگ پيامبر گرد آمده بودند خطاب به جمع حاضران فرمود:
(مردم ! اجل من فرارسيده ، و به اين زوديها از ميان شما مى روم ، آگاه باشيد در ميان شما قرآن و اهل بيت خود را به وديعت مى گذارم ، تا از هر دو اطاعت كنيد.)
آنگاه دست على (عليه السلام )را گرفت و بالا برد و فرمود:
هذا على مع القرآن ، و القرآن مع على لايفترقان
(اين على (عليه السلام ) با قرآن است ، و قرآن با على است و از هم جدا شدنى نيستند).(29)
چهارم = جلوگيرى از نقشه هاى سياسى
در روزهاى بحرانى بيمارى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) منتظران فرصت و تشنگان قدرت از هر فرصتى استفاده مى كردند، و با بهانه هاى گوناگون و با طرح هاى از پيش تعيين شده ، سعى در مطرح كردن خود داشتند، و چون دختر اولى و دومى از همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بودند، گزارش لحظه به لحظه را به پدران خود منتقل مى كردند.
يك روز كه حال رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مناسب نبود و مردم به هنگام نماز در مسجد گرد آمده بودند، پيكى فرستادند كه هنگام نماز است .
بار اول كه پيك آمد و در را كوبيد دختر عمر پشت در حاضر شد و گفت : نماز را با پدرم عمر بخوانيد
((بگونه اى پاسخ داد كه فكر كنند اين دستور از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) است )).
بار دوم كه پيك آمد: دختر ابابكر عائشه گفت : با پدرم ابابكر نماز را بخوانيد
و ابابكر كه از قبل خود را آماده كرده بود بلافاصله براى امامت نماز بپا خواست
كه با اين صحنه سازيها مى خواستند به همگان بفهمانند كه مورد تاءييد پيامبرند و در حضور رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به امامت نماز انتخاب گرديدند، در حالى كه از فرمان رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) سرپيچى كردند و از لشكر اسامة خارج شدند وقتى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) از نماز پرسيد و پاسخ شنيد كه ابابكر مى خواهد نماز بخواند، ناراحت شده برخواست ، و در حالى كه به على (عليه السلام ) و فضل بن عباس تيكه داده بود وارد مسجد شده ، ابابكر را كنار زد، و با همه درد و بيمارى كه داشت ، خود نماز جماعت را پايان برد، و از تحقق نقشه هاى سياسى ، در ظاهرى از شعائر دينى ، جلوگيرى نمود، تا نتوانند با جوسازيهاى تحميلى مردم را فريب دهند
پس ابابكر و عمر و جمعى را در منزل احضار كرد و فرمود:
مگر به شما فرمان ندادم كه از لشكر اءسامة خارج نشويد؟(30)
و تا زنده بود در هدايت امت كوشيدك و مرزهاى عقيده را بدرستى پاسدارى فرمود.

خبر فوق را به زبان مورد نظر ترجمه کنید

 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا